سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

مدح و ولادت امام حسن مجتبی علیه‌السلام

شاعر : محمدجواد غفورزاده
نوع شعر : مدح و ولادت
وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فع لن
قالب شعر : قصیده

می‌رسـد بـاز به گـوش دل ما این آواز            چه نشـسـتید که در‌های عـنایت شد باز

جاری از طور ولایت شده سر‌چشمۀ نور            چشم دل خیره شد از دیدن این چشم‌انداز


تا که از چرخ چهارم شِنَوَد «روح‌الله»            سخنی روح‌افزا، زآن دو لب روح‌نواز

گفت «یا محسن» و از وجه «حَسن» پرده گرفت            زُهره گردید هم‌آغوش جگـرگـوشۀ ناز

به صفای قدمش ماه خدا گشت دو نیم؟            یا نبی آمد و شق‌ّالقمر است این اعجاز؟

مکّه در زمزمۀ آیۀ «فَـاخـلَع نَعـلَیک»            وادی قدس شد از جلوۀ خورشیدِ حجاز

ای که از طلعت تو صبح سعادت سر زد            ای حقیقت که بود تحت شعاع تو مَجاز

بـه خــدا آیـنــۀ حُــسـنِ رســول‌الـلـهـی            ای ظـهــور ازلــی، ای ابـدیّـت‌پــرواز

به جمال ملکوتی تو هر کس نِگَریست            آفرین خواند بر آن صورت و صورت‌پرداز

جز تو، ای سیّد و سالارِ جوانان بهشت            در سراپردۀ عصمت که شود مَحرم راز؟

کَرَمت نامتـناهی بُوَد، ای چـشمۀ فیض            تو سراپا همه نازی، دگران دست نیاز

از همان روز که شد شاهدِ محراب، علی            رهـبری یـافـت به بالای بلـندِ تو طراز

هـمۀ سـعی تو آن بـود که کـوتـاه شـود            دست نامحرم از این مکتب محروم‌نواز

آه و افـسوس که هـمراه سـپـاه تو نـبود            یک وفا‌پیشه و یک جان‌به‌کف و یک سرباز

اُمّت از دایرۀ عـشق تو بیـرون رفـتـند            ای وجـود تو به تشریف امامت ممـتاز

عـرقِ شرم به پـیـشانیِ سجاده نـشـست            چون عدو کرد به تاراج حرم دست دراز

مصلحت بود که کارِ تو به صلح انجامد            راز هر مصلحـتی را نتوان کرد ابراز

ارزش صلح تو را گر نشناسند، چه باک            خلق در شیب نشیب‌اند و تو در اوج فراز

غربت قـبر تو تصویـرگرِ صبر تو شد            ای که هم جان مناجاتی و هم روح نماز

تا مگر باز کند عقدۀ دل را به «بقیع»            هر گرفتار غـمی، سوی تو می‌‌آیـد باز

شب که تاریک شود صحن و سرای تو، بُوَد            عوض شمع، دل فاطمه در سوز و گداز

آرزوی «شفق» این است که گاهی او را            به طـواف حـرم پـاک تو بخـشند جواز

نقد و بررسی

بیت زیر در تمام سایت‌ها « تا جائیکه ما بررسی کردیم» بصورت زیر آمده است که احتمالا اغلاط تایپی است و موجب بر هم خوردن وزن، آهنگ و معنای شعر شده است، لذا جهت رفع نقص اصلاح گردید



تا مگر باز کند عقدۀ دل را به «بقیع»            هر گفتار غـمی، سوی تو می‌‌آیـد باز